نَصوح مردى بود شبیه زنها ، صورتش مو نداشت و سینههایی برجسته
چون سینه زنها داشت و در حمام زنانه کار مى کرد. او سالیان متمادی بر این کار بود و
از این راه هم
امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت.
گرچه چندین بار به حکم وجدان
توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به
کام خود اندر میساخت و کسى از وضع او خبر نداشت و آوازه تمیزکارى
و زرنگى او به گوش همه رسیده
و زنان و دختران رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از
او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد.
دختر شاه مایل شد...